۱۳۸۸ خرداد ۱۸, دوشنبه

دکتراسی



دکترم به سلامتی اعتقاد راسخ دارد. او دائما مرا به علت رعایت نکردن موازین بهداشتی، مورد شماتت قرار می دهد و بارها و بارها علت بیماری من (خودش می گوید: بوردرلاین ) را در عدم رعایت بهداشت می داند. او علاوه بر اینکه میوه ها را قبل از خوردن می شوید، سوسیس و کالباس هم نمی خورد. او تا کنون از آش نیکوصفت نیز نخورده! و همچنین به هیچ عنوان حاضر نیست فلافل گاز بزند. از رفتن به استخر عمومی کراهت دارد، اعتقاد دارد که میله های اتوبوس به طرز وحشتناکی کثیفند و همیشه با خود ژل آنتی باکتریال حمل می کند. (البته من خودم هم زمانی که جایی از بدنم قارچ داشت دائم حملش میکردم) به طور خلاصه او عاشق سلامتی است. از نظر او نظافت و بهداشت (لابد بعد از ایمان به خداوند) دو رکن اساسی زندگی هستند و به قول خودش هیچ چیزی نمی تواند جای سلامتی را بگیرد
البته همین اعتقاد راسخ به بهداشت و سلامتی، او را از اجتماع جدا کرده. او دائم به میهمانانش تذکر می دهد که بالشت ها را روی زمین نگذارند، دستهایشان را قبل از غذا خوب با صابون بسابند و قبل از ورود به رختخواب، پاهایشان را بشورند و همین مسایل باعث شده که افراد پیرامونش، از "در کنار او بودن" احساس رضایت نداشته باشند و او را ترک بگویند
به او می گویم: با رعایت موازین سلامتی جاودانه نخواهی شد! باید مومن باشی تا جاودانه شوی
می گوید: همه اش هفتاد سال زنده ام، نمی خواهم درگیر مریضی شوم
می گویم: در عوض درگیر سلامتی شدی. آن سازمان تجارت بهداشت جهانی هم شده است معبدتان
می گوید : در سی سالگی که از پا افتادی نشانت خواهم داد
می گویم : اووووه! سی سال؟ من الان هم از پا افتاده حساب می شوم
می گوید: شما جوان ها همه ی تان بی فکرید
می گویم: شما غیر جوان ها هم ظاهرا باورتان شده که در سن هفتاد سالگی بهتان چلوکباب می دهند
داد می زند : تو اصلا برای هیچ چیزی ارزش قائل نیستی؟
گفتم: من برای خیلی چیزها ارزش قائلم که شما را مریض می کند. مثلا فلافل
می گوید : اگر می خواهی با دنیا بجنگی، باید بدن سالمی داشته باشی
می گویم : بدنم فقط به درد خودم می خورد! اگر به درد شما خورد، مطمئنا تعمیرش می کنم و بعد بهتان تقدیم می کنم. مضافا اینکه الان بحث "رعایت بهداشت" از طرف شماست. ضمنا باید عرض کنم که از اول من با دنیا جنگ نداشتم، دنیا با من جنگ داشت
می گوید: یعنی همه ی دنیا دروغ می گویند و تو راست می گویی؟ تو چیزی نیستی در این دنیا! ء
روی هوا می قاپم و می گویم: پس چرا باید بهداشت را رعایت کنم؟ اگر نبودم حق طبابت را از کجا می گرفتید؟ در سی سالگی از پا بیافتم، برای شما اهمیت دارد یا کل دنیا؟
می گوید: من حاضرم شرط ببندم که اگر در کل دنیا رای بگیریم که "تو به درد دنیا می خوری یا نه" بیشتر جواب ها منفی است
می گویم: حتی می توانید از مردم رای بگیرید که کوکاکولا بهتر است یا آمپول! البته ای کاش رای گیری مخفی باشد. به همین خاطر هم هست که دموکراسی اعتقادی ندارم ! – خودش خنده اش گرفت
می گوید: به علم چی؟ اعتقاد داری؟
می گویم: صد در صد
می گوید : بهداشت ، نظافت و سلامتی حرفهای علمی هستند
می گویم : تا آنجایی که به یاد دارم، فرمول مورفین هم یک فرمول علمی است
دستش را روی دکمه ی میزش می گذارد و داخل یک جعبه سیاه داد می زند : خانم ! لطفا نفر بعد! ء

۱ نظر:

  1. یعنی فکر کن تو زندگیت نیکوصفت نخورده باشی !

    پاسخحذف